انسان های الهی و پیامبران به عنوان اولین افرادی که مهارت های کوچینگ را بکار بردند شناخته می شوند. در میان دانشمندان، سقراط از این روش و با پرسشگری قدرتمند برای رشد دادن و آموختن علوم به شاگردانش استفاده می کرد. گالیله معتقد بود که فرآیند آموزش در واقع کمک کردن به افراد برای بیرون کشیدن دانش و آگاهی از درون خودشان است. در قرن شانزدهم میلادی در روستایی در مجارستان، کوچ به کالسکه ای گفته می شد که بطور خصوصی با پرداخت مبلغی شما را از یک مبدا مشخص به مقصد مشخص می رساند.
واژه «کوچ» ابتدا در سال 1830 و در دانشگاه آکسفورد پایه نهاده شد و چهارمین معنای این واژه را تحت عنوان واژهای عامیانه برای یک معلم دانستند. در سال 1830 در زبان عامیانه، کوچ به معنایِ « آموزش دهنده/ پرورش دهنده» بوده و معلمی است که دانش آموز را از طریق امتحان به پیش میبرد؛ همچنین مفهومی ورزشی است که به سال 1861 بر میگردد. البته فعل کوچینگ از دهه 1610 بوده و مفهوم انتقال از طریق یک کوچ به معنای آماده سازی کسی برای یک امتحان از سال 1849 ایجاد گردید.
کوچینگ در طول سالیان
ظهور کوچینگ، فرایندی بسیار تدریجی و کند داشت و چند نظریه وجود دارد که از منشأ این روش شناسی، حمایت می کند و نظریه زیربنایی ریشه ها یک نظریه مهم است که بنیاد کوچینگ را یادآور می شود. ریشه های قدرتمندی از کوچینگ در چندین چشم انداز همچون روانشناسی، علوم اجتماعی، کسب وکار و چندین حوزه دیگر شناخته میشود.
تاریخچه کوچینگ- قبل از 1900
در طول سال های پایانی قرن هجدهم و آغاز قرن نوزدهم، چنین ملاحظه میشد که فلسفه به عنوان شاخه ای جدا از علوم اجتماعی ظهور یافت و از این رو، مطالعات منحصر به فردی برای بررسی پیچیدگی های انسان اجتماعی و فردی انجام گرفت. روانشناسی در شکل اولیه خود در طول دورهای ظهور کرد که توضیحات مبهمی از کارکردهای ذهنی و 8 کار منحصربه فردی بر روی سنت ادراکی وجود داشت. در سال 1879 وندت و جیمز های فلسفی انجام دادند و در طول این زمان، فلسفه تجربه های دردآور روزافزونی را از سر میگذراند، درست مثل تجربه هایی که کوچینگ به نظر میرسد اکنون تجربه میکند. شاخه معاصری از مدیریت مدرن، قطعاً ریشه های بروز آن را در قرن نوزدهم میداند و تا میانه این عصر که نظریه ها و ساختارهایی مثل توسعه، انگیزش، ساختار سازمانی و غیره به وجود آمدند و توجه ها را به انقلاب صنعتی جلب کردند، ادامه یافت. همچنین مدیریت فردی در طول این دوره، صرفا مشاوره بود که در بین سال های 1880 تا 1950 که اولین مشاوران مدیریت به عرصه آمدند، ظهور کرد. تغییرات بسیاری که در دیگر رشته ها در طول این دوره همچون ورزش، هنرهای نمایشی و نیز در زمینه آموزش رخ داد، در اینجا اتفاق نیفتاد. مربی گری ورزشی به عنوان یکی از پایه های کوچینگ نیز در این سال ها رشد کرد.
تاریخچه کوچینگ- دهه 1900 تا 1920
این دوره، دورهای برای پیشرفت های فناوری بوده و چشم انداز خاصی در این بخش از زمان ایجاد نمود. در حقیقت شما می توانید درک کنید که حتی رشته های ریشه ای و بنیادی کوچینگ در طول این دوره به وجود آمدند. صنعتی-سازی، تغییر جهت پیشرفت های در طول این دوره داشت و کشف نظریه نسبیت در فیزیک، نقش بزرگی در این دوره بازی کرد. در حقیقت این زمان واقعاً به سخن گولدمن برمیگردد که بیان کرد: تغییر مکان از مدل مکانیزه به مدل ارگانیک در جهان در حال رخ دادن است. فروید که علاقه افزونی به روانشناسی داشت، اولین فردی بود که در این دوره مباحث روان درمانی را تفسیر کرد. در پایان این قرن، پنج زیر-رشته یا خرده رشته از روانشناسی وجود داشت که دستاورد عظیمی در خود دارد. از دهه 1900 در این موضوع که مدیران چگونه از نظریه های خاص برای عملکرد مدیریتی استفاده می کنند، تفاوت بارزی به وجود آمد. به شکلی که به انقلاب صنعتی که به طور مشخص خواستار تخصصی شدن کار، وحدت فرماندهی، سلسه مراتب زنجیرهای مناسب و هماهنگی فعالیت ها بود، پاسخ بهتر و بیشتری داد. در حقیقت در دهه 1910 چشم اندازهای مدیریت کلاسیک، آغاز به ظهور کرد و در دهه 1920 جنبش روابط انسانی نیز بنیاد نهاده شد. مطالعات مشهور هاثورن در دهه 1920 توسعه یافت و نظریه ها و روش های کسب وکار نیز جهت راه اندازی کسب وکار با نظریه ها و مدل های روانشناسی، تطبیق یافت.
تاریخچه کوچینگ- دهه 1930 تا 1950
پیشرفت های فناوری در طول این دوره به خوبی ادامه یافت و اهداف تولید مدرن به درون زندگی ما وارد شد و اغلب همه جنبه های زندگی همچون مدیریت، آموزش، مشاوره و حتی توسعه به سمت پذیرش مدلی نظامی برای کنترل و فرماندهی پیش رفت. در این دوره زمانی، در واقع تفاوت عقیده در رشته روانشناسی مشاهده شد و در حقیقت با بسیاری از نظریه های فرویدی در این دوره مخالفت شد. جریان دوم روانشناسی، یعنی رفتارگرایی نیز نظریه های فروید
را رد کرد و در واقع رویکرد تجربی از طریق روش های علمی پیشنهاد شد. در حقیقت ظهور و تثبیت رفتارگرایی در طول دهه 1910 تا 1950 عکس العملی به نظریه های فروید بود. در دهه 1950 بود که مازلو و راجرز رویکرد بشردوستانه در روانشناسی را ارائه کردند که به عنوان سومین جریان این بخش شناخته شد؛ جایی که به جنبه های 9 شخصی و پدیدارشناختی تجربه انسانی اولویت زیادی داده شده بود. در طول این دوره، پرلز نیز گشتالت درمانی را عمومی کرد و روانشناسی شناختی، نیز در این زمان شکل گرفت.
تاریخچه کوچینگ- دهه 1960 تا 1970
جنبش بشردوستانه در دهه 1960 ایجاد شد و به کارگران توصیه کرد که مردم نیاز دارند با آن ها به خوبی رفتار شود و در طول این دوره اهمیت برجسته ای به کوچینگ در ادبیات کسب وکار داده شد. در حقیقت مراجعات به کوچینگ از مجلات منابع انسانی استخراج شد و ظهور بیشتر آن در مجلات آموزش و مدیریت بود. در این دوره از سال 1960 تا 1979 ،پانزده مقاله از بیست و سه مقاله که درباره موضوع کوچینگ نوشته شده بود، در مجلات آموزش منتشر گردید. کوچینگ، اهمیت عمده ای یافت و در این راستا، چهار کتاب مدیریتی درباره کوچینگ منتشر گردید و موضوعات اصلی که در جوهره این کتاب ها بیان شده در این باره بود که مدیران چگونه می توانند از کوچینگ برای بهبود عملکرد استفاده کنند. قبل از دهه 1970 واژه «کوچینگِ مجریان » استعمال نداشت و واژه « مشاوره» منحصراً در حوزه کسب وکار به کار میرفت. در ابتدا شرکت ها، مجریان مشاوره را به کار می گرفتند که شبیه به روانشناسان بودند، بنابراین مدیران می توانند جلسات فردی با آنها داشته باشند. رویکرد کوچینگ بعداً معرفی شد و در کاربرد کسب وکار پذیرفته گردید.
تاریخچه کوچینگ- دهه 1980
در 1974 تیموتی گلوی مربی معروف تنیس با نوشتن کتاب بازی درونی موجب ایجاد توجه جدی تر به کوچینگ گردید و در همین سال ها بود که ایالات متحده، پتانسیل فرایند کوچینگ در بخش کسب وکار را دریافت و نتیجه گرفت که کوچینگ برای حمایت و یاری مدیران ضروری است. بنابراین آنها می توانند به شرایط لازم عملکردشان دست یابند و نیز به طور مستقیم به بقای کسب وکار یاری برسانند. در این میان، کین الو بود که تاکید کرد همه شکل های کسب وکار لزوماً شامل دو ویژگی اصلی است که مصاحبه های فردی و تمرکز بر عملکرد یا موضوعات مرتبط با عملکرد می باشد. در بریتانیا، موضوع کوچینگ معنای تازهای پیدا کرد و معنای آن به این فرایند بازگشت که شما می توانید بحث های مستقیمی با همکارانتان داشته باشید تا به حل مشکلات همت گمارید و بدین وسیله وظایف مورد نیاز را تکمیل کنید. کوچینگ و مشاوره اغلب به جای یکدیگر به کار برده می شدند. در 1980 توماس لئوناردو که از او به عنوان پدر کوچینگ نام برده شده، خود را به طور رسمی کوچ معرفی کرد و در همین سال انجمن بین المللی کوچ ها افتتاح شد. در این سال ها کوچینگ تسلط خود را بر ادبیات کسب وکار نشان داد. مجلات تربیتی به شدت موفقیت کوچینگ را پذیرفتند و مقاله های زیادی را درباره این مفهوم منتشر کردند و این اتفاق در این دوره به خوبی رخ داد که بنیان کوچینگ با ریشه های آموزش توسعه رهبری و روش مدیریتیِ مهارتهای یادگیری و درک، پیگیری شد. حتی مدل همکاری مشاوره به این موضوع بر میگردد که شباهت های مشخصی با کوچینگ دارد.
تاریخچه کوچینگ- دهه 1990 تا 2004
این شگفت انگیز است که چگونگی توسعه روزافزون مفهوم کوچینگ در طول دهه 90 بیان شود و نیز جالب است بیان گردد که ارجاعات به کوچینگ مستمراً در مجلات اشاره شده و چنین مقاله هایی به طور موثری در این دوره افزایش یافته است. توسعه در صنعت کوچینگ چشمگیر بود. در 1992 جان ویت مور کتاب کوچینگ عملکرد را نوشت و با ارائه مدل رشد تحولی جدی در این حرفه ایجاد کرد. در طول این دوره شاهد افزایش تجربه های کوچینگ و تعداد متخصصان کوچینگ در صحنه های مختلف بوده ایم. به طوری که چندین کتاب در حوزه کوچینگ در این زمان به بازار عرضه شد و مقالات تحریر شده در زمینه کوچینگ در نشریه های مختلف طغیان کردند و این تعداد در آغاز دهه 2000 به شدت ارتقا یافت. 39 کتاب درباره کوچینگ نیز در دهه 2000 منتشر شد و به شدت به توسعه قدرتمند کوچینگ کمک کرد.
تاریخچه کوچینگ- 2004 تا 2010
در سال های اخیر، توسعه کوچینگ در مدلهای مختلف تعدیل و اقتباس شده است. به طوری که حوزه های اصلی کوچینگ می تواند در بخش های مختلف کسب وکار به کار گرفته شود و نظریات در بخش روانشناسی منحصراً برای این هدف استفاده گردد. همچنین تأثیرپذیریِ کوچینگ از رشته هایی همچون جامعه شناسی، زبان شناسی و مردم-شناسی قابل مشاهده است و روابط کوچ-مراجع به خوبی و به طور گسترده مطالعه می شود. لذا کوچینگ کسب وکار به ضرورتی در جهان تبدیل شده است و شرکت ها درک کرده اند که نمی توانند بدون کوچینگ، در مسیر صحیح قرار گرفته و پیشرفتی در دستیابی به رشد و توسعه داشته باشند. به علاوه، روانشناسی سازمانی با استفاده از پیشنهاد استراتژی های متعدد، کوچینگ را تقویت کرد و نیز از مشاوره توسعه یافته، برای ایجاد شاخص های کلیدی مدیریت حمایت نمود.
2 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
بابت بذل این دانش از شما سپاسگزارم
تشکر، پاینده باشید.