1402/15/05
مقدمه
باورها، افکار و نگرشهایی هستند که انسانها در مورد خود، دیگران و جهان دارند. باورها تاثیر بسیار زیادی بر رفتار، هدفگذاری، تصمیمگیری و پیشرفت انسانها دارند. باورها میتوانند مثبت یا منفی باشند و بر اساس تجربیات، فرهنگ، محیط و آموزشهای گذشته شکل گیرند.
کوچینگ، یک روش حمایت و همراهی از افراد است که به آنها کمک میکند تا پتانسیلهای خود را کشف و بهبود بخشند، هدفهای شخصی و حرفهای خود را مشخص و دنبال کنند و با چالشها و موانع روبرو شوند. کوچینگ بر این اعتقاد استوار است که انسانها توانمند هستند و دارای منابع لازم برای رشد و تغییر هستند.
با توجه به این تعاریف، میتوان گفت که نقش باورها در کوچینگ بسیار حیاتی است. چرا که:
- باورها محدود کننده یا توانمند کننده عملکرد و نتایج فرد هستند. باورهای مثبت، اعتماد به نفس، خلاقیت، انگیزه و رضایت را افزایش میدهند. باورهای منفی، استرس، ترس، ناتوانی و نارضایتی را بالا میبرند.
- باورها سطح آگاهی و انتخاب فرد را تعیین میکنند. فرد باور دارد که چه چیزهایی برایش ممکن است و چه چالشهایی را میتواند پشت سر بگذارد. فرد باور دارد که چطور به خود، دیگران و جهان نگاه کند و چطور با آنها برخورد کند.
- باورها رابطه بین کوچ و مراجع (فرد یا گروه) را شکل میدهند. کوچ باید باور داشته باشد که مراجع توانمند است و قادر به رشد و تغییر است. مراجع هم باید باور داشته باشد که کوچ صادق، حرفهای، حامی و همراه اوست.
-
-
باتوجه به این نقشهای مهم، چالش اصلی در کوچینگ شناسایی و تغییر باورهای نامطلوب است. برای این منظور، لازم است کوچ به صورت مستمر:
- باورهای فعلی مراجع را بشناسد و با او در مورد آنها صحبت کند.
- تاثیر باورهای فعلی مراجع بر هدفها، عملکرد و نتایج او را بررسی کند.
- مراجع را پشتیبانی کند تا باورهای جدیدی را شناسایی کند که بهتر با واقعیت، هدفها و نیازهای مراجع سازگار باشند.
- روشهایی را ارائه دهد که به مراجع کمک کند تا باورهای جدید را تقویت و تثبیت کند.
-
-
تعریف باور ها و نظام باورها
برای شناخت بهتر نظام باورها ابتدا هر دو را تعریف می کنیم و بعد بیشتر بررسی می کنیم.
باور یک مفهوم فلسفی و روانشناختی است که به نگرش ذهنی اشاره میکند که چیزی را درست یا حقیقی میداند. باورها میتوانند بر اساس شواهد، دلایل، تجربه، فرهنگ، تحصیلات و احساسات شکل بگیرند. باورها تأثیر بزرگی بر رفتار، تصمیمگیری، ارزشها و هویت افراد دارند. باورها ممکن است صحیح یا غلط، منطقی یا غیر منطقی، اثبات شده یا اثبات نشده باشند.
باورها را میتوان به دو نوع تقسیم کرد: باورهای ایدهای و باورهای اعتمادی. باورهای ایدهای آنهایی هستند که به وجود یا خصوصیات چیزهای موجود در جهان اشاره میکنند. به عنوان مثال، باور به گرد بودن زمین یا باور به وجود خدا. باورهای اعتمادی آنهایی هستند که به نحوهٔ رفتار یا عمل کردن در قبال چیزهای موجود در جهان اشاره میکنند. به عنوان مثال، باور به دموکراسی یا باور به حقوق بشر.
برخی از تعاریف معروف باور در دنیا عبارتند از:
– باور وضعیت ذهنی است که فرد فکر میکند که چیزی درست است، بدون توجه به اینکه آیا شواهد تجربی یا دلایل عقلی و منطقی وجود دارد یا نه ¹.
– باور نگرش ذهنی است که به سمت محتمل دانستن حقایق جهان جامع است
– باور حالت ذهن است که در آن فرد قادر است بگوید که من فکر میکنم که
– باور حالت ذهن است که در آن فرد قادر است بگوید که من قبول دارم که
– باور حالت ذهن است که در آن فرد قادر است بگوید که من مطمئن هستم که
تفاوت باور و اعتقاد یک موضوع فلسفی و روانشناختی است که ممکن است بسته به دیدگاههای مختلف تعریفهای متفاوتی داشته باشد. اما به طور کلی، میتوان گفت که:
- باور یک نگرش ذهنی است که به درستی یا حقیقی بودن چیزی اطمینان دارد، بدون توجه به شواهد یا دلایل موجود. به عنوان مثال، باور به وجود خدا یا باور به قدرت عشق.
- اعتقاد یک نگرش ذهنی است که به درستی یا حقیقی بودن چیزی اطمینان دارد، با توجه به شواهد یا دلایل موجود. به عنوان مثال، اعتقاد به تئوری انتخاب طبیعی یا اعتقاد به قانون جذب.
-
-
بنابراین، میتوان گفت که تفاوت اصلی بین باور و اعتقاد در سطح قطعیت و تأمل ذهن است. باورها معمولاً قطعیتر و عمیقتر هستند و نیاز به تأمل زیاد ندارند. اعتقادات معمولاً شکنندهتر و سطحیتر هستند و نیاز به تأمل بیشتر دارند.
البته، باید توجه داشت که این تفاوت فقط یک تفسیر عام است و ممکن است در موارد خاص یا در زبانهای مختلف این دو کلمه به جای هم استفاده شوند.
ارزشهای شخصی به باورهای اساسی گفته میشوند که برای هر فرد مطلوب و مهم هستند و نشاندهندهٔ هویت، اهداف و اولویتهای آن فرد در زندگی هستند. ارزشهای شخصی میتوانند در سطح فردی، گروهی یا جامعهای شکل بگیرند و تأثیر بسزایی بر رفتار، تصمیمگیری، خوشبختی و رضایت از زندگی فرد دارند. ارزشهای شخصی ممکن است با زمان، تجربه، شرایط و تغییرات زندگی تغییر کنند یا ثابت بمانند. برخی از مثالهای رایج از ارزشهای شخصی عبارتند از: صداقت، عشق، خلاقیت، خانواده، دوستی، آزادی، عدالت و موفقیت.
برای شناخت ارزشهای شخصی خود، میتوانید از تکنیکها و تستهای مختلف استفاده کنید. یک روش ساده و مؤثر این است که لیستی از ارزشهای ممکن را در نظر بگیرید و به خود بپرسید که کدام یک از آنها برای شما در زندگی معنا دار هستند. سپس، لیست خود را به ۱۰ گزینه کاهش دهید و سعی کنید به هر گزینه نمرهای بین ۱ تا ۱۰ بدهید. نمرات شما نشاندهندهٔ اولویت و اهمیت هر ارزش برای شما هستند. در نهایت، لیست خود را با زندگی فعلی خود مقایسه کنید و ببینید که آیا شما با توجه به ارزشهای خود عمل میکنید یا نه. اگر نقص یا تضادی در زندگی خود مشاهده کردید، ممکن است نیاز به بازبینی و تغییر بعضی از رفتارها، عادات یا هدفهای خود داشته باشید.
نظام یا سیستم به مجموعهای از عناصر متعامل یا وابسته به هم گفته میشود که یک کل واحد را تشکیل میدهند و برای رسیدن به یک هدف با هم در تعامل هستند
برای مثال، یک رایانه یک سیستم است که از اجزای مختلفی نظیر پردازنده، حافظه، صفحه نمایش، صفحه کلید و موس تشکیل شده است. این اجزا با هم ارتباط دارند و برای اجرای برنامههای مختلف کار میکنند
برخی از ویژگیهای مهم یک سیستم عبارتند از:
- هدف: هدف نشان دهنده نتیجهای است که سیستم قصد دارد به آن برسد. هدف باید شفاف، قابل اندازهگیری و قابل دسترس باشد. برای مثال، هدف یک سامانه خورشیدی تولید انرژی است.
- بخشها: بخشها نشان دهنده اجزای تشکیل دهندهش سیستم هستند. بخشها میتوانند فعال یا غیرفعال باشند. فعال بودن به این معناست که بخش قادر به تغییر وضعیت خود یا دادههای ورودی است. غیرفعال بودن به این معناست که بخش فقط قادر به انتقال دادههای ورودی است. برای مثال، در یک رایانه، پردازنده یک بخش فعال است و صفحه نمایش یک بخش غیرفعال است.
- تعامل: تعامل نشان دهنده روابط و جریانهای ماده، انرژی یا اطلاعات بین بخشهای سیستم است. تعاملات میتوانند خطّی یا غیرخطّی باشند. خطّی بودن به این معناست که تغییرات در گذار ورود به خروج به صورت ثابت و قابل پیشبینی است. غیرخطّی بودن به این معناست که تغییرات در گذار ورود به خروج به صورت نامتقارن و نامتوقع است. برای مثال، در یک سامانه خورشیدی، تعامل خطّی بین خورشید و پانل خورشیدی وجود دارد، اما تعامل غیرخطّی بین پانل خورشیدی و شبکه برق وجود دارد.
- رفتار: رفتار نشان دهنده عملکرد کلّ سیستم در پاسخ به تحرّکات خارج از سامان است. رفتار سامان را میتوان با استفاده از معیارهایی نظیر کارایی، اثربخشی، پایداری، تطابقپذیری و امنیت ارزیابی کرد. برای مثال، رفتار یک رایانه را میتوان با استفاده از معیارهایی نظیر سرعت، دقت، قابلیت اطمینان، قابلیت توسعه و حفاظت از دادهها ارزیابی کرد.
- مرز: مرز نشان دهنده حدود فیزیکی یا منطقی سامان است. مرز جداکنندهٔ سامان از محیط اطراف آن است. مرز باید به گونهای تعریف شود که عناصر و تعاملات داخل سامان را از عناصر و تعاملات خارج سامان مشخص کند. برای مثال، مرز یک رایانه را میتوان با استفاده از قطعات فیزیکی یا نرمافزارهای مورد استفاده تعریف کرد.
-
-
شناخت سیستمی پدیدهها نقش مهمی در درک بهتر آنها دارد. با استفاده از تفکر سیستمی، میتوانیم پدیدهها را به عنوان کلیتهایی ببینیم که از اجزای متعامل و وابسته تشکیل شدهاند و رفتار آنها را با توجه به ساختار سیستمهایی که در آنها قرار دارند تبیین کنیم. این کمک میکند که علل و اثرات پدیدهها را شناسایی کنیم و راهحلهای مناسب برای بهبود یا حل آنها پیدا کنیم.
برای مثال، فرض کنید میخواهید پدیده افزایش قیمتها را بشناسید. با استفاده از تفکر سیستمی، میتوانید عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را که در تعیین قیمت نقش دارند، شناسایی کنید. مثلاً میتوانید ببینید که چگونه تقاضا، عرضه، نرخ تورم، نرخ ارز، سطح درآمد، سطح هزینه، تحریمها، قوانین و مقررات و … با هم در تعامل هستند و چگونه رفتار قیمت را تحت تأثیر قرار میدهند. با استفاده از ابزارهای تفکر سیستمی مثل نقشه ذهنی، نقشه جریان علّت-اثر، نقشه حلقوی علّت-اثر و مدلسازی دینامیک سامان، میتوانید ساختار سامان قیمت را به صورت گرافیکی نشان داده و تحلیل کنید. این کار به شما کمک میکند که:
– پدیدۀ افزایش قيمت را به عنوان چالشي پيچيده و چندبعدي ببينيد.
– باور های خود را در مورد علت ها و اثرات پديده بازبيني كنيد.
– الگو های رفتاري پديده را شناسایي كنيد.
– فرضيات خود را در مورد ديناميك پديده بیازمائید.
– پيامده های كوتاه مدت و بلند مدت اقدامات خود را پيش بيني كنيد.
– راه حل های مناسب برای بهبود يا حل پديده پيشنهاد كنيد.
نظام باورها مجموعهای از باورهایی است که یک فرد یا یک گروه در مورد واقعیت، خود، دیگران و ارزشها دارند. نظام باورها روی تفکر، احساس، رفتار و تعاملات فرد تاثیر میگذارد. نظام باورها میتواند به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه شکل بگیرد و در طول زندگی تغییر کند
بعضی از باورهای ما براساس شواهد، منطق و تجربه شکل گرفتهاند و قابل اثبات و بررسی هستند. این نوع باورها را باورهای عقلانی میگویند. برای مثال، باور به اینکه خورشید هر روز طلوع میکند یک باور عقلانی است که براساس رویدادهای قابل مشاهده است
بعضی دیگر از باورهای ما براساس احساسات، ارزشها، تعصبات و سنتها شکل گرفتهاند و قابل اثبات و بررسی نیستند. این نوع باورها را باورهای غیرعقلانی میگویند. برای مثال، باور به اینکه خدایی وجود دارد که همه چیز را خلق کرده است یک باور غیرعقلانی است که براساس شواهد قابل مشاهده نیست
نظام باورهای هر فرد ممکن است شامل هر دو نوع باور عقلانی و غیرعقلانی باشد. همچنین ممکن است تضاد و تناقض بین باورهای فرد وجود داشته باشد. برای مثال، یک فرد ممکن است به علم و منطق اعتقاد داشته باشد، اما همزمان به فال و جادو هم اعتقاد دارد
نظام باورهای هر فرد تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد. بعضی از این عوامل عبارتند از:
- خانواده: خانواده یک منبع مهم برای شکلگیری نظام باورهای فرد است. خانواده به فرد آموزش میدهد که چگونه به خود، دیگران و جامعه نگاه کند و چگونه رفتار کند. خانواده همچنین به فرد باورهای دینی، سیاسی، فرهنگی و اخلاقی را منتقل میکند.
- تجارب: تجارب شخصی چالشبرانگیر چالشبرانگیر
- تجارب شخصی چالشبرانگیز یا موفقیتآمیز میتوانند نظام باورهای فرد را تغییر دهند. برای مثال، یک فرد که تجربهای از سوءاستفاده، خیانت، ضرب و شتم یا از دست دادن عزیزان داشته باشد ممکن است باورهای منفی در مورد خود، دیگران و زندگی پیدا کند. به عبارت دیگر، فرد ممکن است خود را بیارزش، دیگران را بیاعتماد و زندگی را بیمعنا بداند.
- اطلاعات: اطلاعات جدید یا متفاوت میتوانند نظام باورهای فرد را تحریک یا تهدید کنند. برای مثال، یک فرد که باور دارد که زمین تخت است ممکن است با اطلاعات علمی که نشان میدهد که زمین کروی است روبرو شود. در این صورت، فرد ممکن است سه واکنش نشان دهد: 1) باور خود را حفظ کند و اطلاعات جدید را رد کند. 2) باور خود را تغییر دهد و اطلاعات جدید را پذیرفته کند. 3) باور خود را تطبیق دهد و اطلاعات جدید را با اطلاعات قبلی تلفیق کند.
- تأثیرات اجتماعی: تأثیرات اجتماعی شامل نظرات، باورها و رفتارهای دیگران هستند که بر نظام باورهای فرد اثر میگذارند. فرد ممکن است به دلایل مختلف به تأثیرات اجتماعی پاسخ دهد: 1) برای حفظ هویت و تفاوت خود. 2) برای جلب تأیید و پذیرش دیگران. 3) برای یادگیری و بهبود خود.
-
-
نظام باور و هویت شخصی دو مفهوم مهم در روانشناسی و فلسفه هستند که به تعریف و تشخیص خود و دیگران کمک میکنند. نظام باور به مجموعهای از باورهای شخصی گفته میشود که روی تصمیمگیری، رفتار، احساس و نگرش فرد تاثیر میگذارد. هویت شخصی به مجموعهای از خصوصیات و توانمندیها گفته میشود که فرد را از دیگران متمایز میکند.
نظام باور و هویت شخصی رابطه نزدیک و تعاملی با هم دارند. از یک سو، نظام باور فرد را در شکلگیری هویت شخصی راهنمایی میکند. باورهای فرد نشان میدهند که فرد چه چیزهایی را درست، غلط، خوب، بد، مطلوب یا نامطلوب میداند. این باورها سبب میشوند که فرد خودش را با دیدگاههای دیگران سازگار کند یا از آنها جدا شود. برای مثال، فرد ممکن است بر اساس باورهای دینی، سیاسی، اخلاقی یا فرهنگی خود، هویت خود را تعریف کند.
از سوی دیگر، هویت شخصی فرد را در تثبیت یا تغییر نظام باور کمک میکند. هويت شخصي نشان مي دهد كە فـــــــــــــــــــــــــــــــرد چە كسي است ، چە قابليت هايي دارد ، چە علاقە مندي هايي دارد و چە ارزش هايي را پيروي مي كند. اين هويت سبب مي شود كە فرد باورهاي خود را براساس خودآگاهي ، خودپذيرش ، خودپسندي يا خودانكاري خود ارزيابي كند. برای مثال، فرد ممکن است بر اساس تجارب زندگى ، پژوهش های علمى ، پذیرش جامعە يا تغيير در علاقە مندي های خود ، باورهای خود را حفظ ، تقويت ، تغيير يا چالش برانگيز كند.
بنابراین، نظام باور و هويت شخصى دو عامل تأثیرگذار در شكل گيرى و تحول شخصيت فرد هستند كە با هم در ارتباط و تعامل هستند. این رابطه میتواند مثبت یا منفی باشد. اگر نظام باور و هویت شخصی فرد با هم سازگار باشند، میتوانند منجر به خودباوری، خودکارآمدی، خوداحترام و خودانگیزه شوند. اما اگر نظام باور و هویت شخصی فرد با هم ناسازگار باشند، میتوانند منجر به خودشکستگی، خودسرزنی، خودتحقیر و خودانکاری شوند.
طبقه بندی انواع باورها
باورها جزئی از سیستم شناختی ما هستند و رویکردهای مختلف روانشناسی به شیوههای متفاوتی به باور و نوع تغییر آن مینگرند. برخی از این رویکردها عبارتند از:
رویکرد شناختی: این رویکرد باورها را به عنوان ساختارهای ذهنی در نظر میگیرد که نشان دهنده دانش، تفسیر و قضاوت فرد در مورد واقعیت هستند. این رویکرد باورها را به دستههای مختلف تقسیم میکند، مانند باورهای دینی، فلسفی، علمی، سیاسی، اجتماعی و فردی. همچنین، این رویکرد باورها را به صورت طبقاتبندی شده در نظر میگیرد، یعنی بعضی باورها در سطح بالاتر و بعضی در سطح پایینتر قرار دارند. باورهای سطح بالاتر، باورهای کلّی و اصولی هستند که بر تمام زمینههای زندگی تاثیر دارند. باورهای سطح پایینتر، باورهای جزئی و خاص هستند که بر یک زمینه خاص تاثیر دارند.
رویکرد رفتارگرای شناختی: این رویکرد باورها را به عنوان عاملهای تعیین کننده رفتار فرد در نظر میگیرد. این روش باورها را به دستههای مثبت و منفی تقسیم میکند. باورهای مثبت، باورهای توانمند کننده هستند که به فرد کمک میکنند تا به هدفهای خود برسد. باورهای منفی، باورهای محدود کننده هستند که فرد را از دست چشیدن پتانسل خود منع میکنند. این روش برای تغيير باور، از تكنيكهایي استفاده ميكند كه به فردي كمك كند تا باور خود را شكافت كرده و آزمودگي آن را بسنجيم.
رويكردي نظام مند: اين رويكردي است كه باور هارابطة علّي و علّيّي در نظام شكل گيري هويّت فردي در نظر مي گيريم. يعني فكرو عقيده يك فرد در مورد خودش، ديگران و جهان، از رابطه بين باورهاي او در سطوح مختلف شكل مي گيرد. اين رويكرد باورها را به سه سطح تقسيم مي كند: سطح هسته اي، سطح واسط و سطح سطحي. باورهاي هسته اي، باورهاي بنيادي و غير قابل تغيير هستند كه از تجربيات عميق و معنادار فرد شكل گرفته اند. باورهاي واسط، باورهاي كلّي و قابل تغيير هستند كه از تجربيات متوسط و معمول فرد شكل گرفته اند. باورهاي سطحي، باورهاي جزئي و بسيار قابل تغيير هستند كه از تجربيات سطحي و زودگذر فرد شكل گرفته اند. این رویکرد برای تغییر باور، از تکنیکهایی استفاده میکند که به فرد کمک میکند تا باورهای خود را در سطوح مختلف شناسایی، ارزیابی و هماهنگ کند.
باورها را میتوان به دستههای مختلف تقسیم کرد. برخی از این دستهبندیها عبارتند از:
- باورهای دینی: باورهایی که به وجود خدا، جهان آخرت، پاداش و عقاب، فرشتگان و شیاطین، نبوت و کتابهای مقدس مرتبط هستند. مثلاً باور به چند خدایی یا باور به چادر زنان.
- باورهای فلسفی: باورهایی که به مسائل بنیادین وجود، دانش، اخلاق، زیبایی و منطق مرتبط هستند. مثلاً باور به وجود ذات خیر یا باور به نسبتگرایی.
- باورهای علمی: باورهایی که بر اساس روش علمی، شواهد تجربی و نظریات علماء شکل گیرند. مثلاً باور به تکامل گونهها یا باور به قانون جذب.
- باورهای سیاسی: باورهایی که به نظام حکومت، حقوق شهروندان، روابط بینالملل و ایدئولوژیهای سیاسی مرتبط هستند. مثلاً باور به دموکراسی یا باور به سوسیالیسم.
- باورهای اجتماعی: باورهایی که به رابطه بین افراد، گروهها، فرهنگها و جامعه مرتبط هستند. مثلاً باور به برابری جنسین یا باور به تعصب قومی.
- باورهای فردی: باورهای خصوصي که هر فرد در مورد خود، ديگران و جهان دارد. مثلاً باور به استعداد خود يا باور به نحس بودن.
-
-
منشا و شکل گیری باورها
باورها افکار و نگرش هایی هستند که افراد در مورد خود، دیگران و جهان دارند. باورها در رفتار، هدف گذاری، تصمیم گیری و پیشرفت افراد تأثیر زیادی دارند. باورها می توانند مثبت یا منفی باشند و بر اساس تجربیات، فرهنگ، محیط و آموزش شکل می گیرند.
پیدایش و شکل گیری باورها از لحظه تولد شروع می شود. به تدریج و در طول زندگی هزاران باور در ذهن ما در مورد تمام جنبه های زندگی شکل می گیرد. این باورها با یکدیگر تعامل دارند، بر یکدیگر تأثیر می گذارند و یک نظام اعتقادی را تشکیل می دهند. منابع اصلی شکل گیری باورها عبارتند از:
والدین: اولین و تأثیرگذارترین منبع باورها برای فرزندان هستند. آنها ارزش ها، هنجارها، انتظارات و جهان بینی خود را از طریق گفتار و عمل به فرزندان خود منتقل می کنند. کودکان تمایل دارند از والدین خود تقلید کنند و باورهای آنها را باورهای خود بپذیرند.
تجارب شخصی: آنها منبع مستقیم و تجربی باورها برای افراد هستند. آنها شواهد و بازخوردی برای آزمایش و اصلاح باورها ارائه می دهند. تجربیات شخصی می تواند مثبت یا منفی، خوشایند یا دردناک، مهم یا بی اهمیت باشد.
آزمایش های شخصی: آنها منبع عمدی و عقلانی باورها برای افراد هستند. آنها شامل آزمایش چیزهای جدید، کاوش در فرصت های جدید، به چالش کشیدن باورهای موجود و جستجوی توضیحات جایگزین می شوند.
هنجارهای فرهنگی و اجتماعی: آنها منبع جمعی و مشترک باورهای گروه ها هستند. آنها ارزش ها، آداب و رسوم، سنت ها و انتظارات مشترک یک جامعه یا یک فرهنگ را نشان می دهند. آنها بر نحوه تفکر، رفتار، ارتباط و تعامل افراد با یکدیگر تأثیر می گذارند.
آموزش: منبع سیستماتیک و رسمی باورها برای افراد است. این شامل کسب دانش، مهارت ها، اطلاعات و دیدگاه ها از زمینه های مختلف تحصیلی است. همچنین شامل توسعه تفکر انتقادی، استدلال، خلاقیت و توانایی های حل مسئله است.
رسانه: منبع انبوه و تأثیرگذار باورها برای افراد است. این شامل دریافت پیامها، تصاویر، داستانها و نظرات از منابع مختلف مانند روزنامهها، مجلات، کتابها، تلویزیون، رادیو، اینترنت، رسانههای اجتماعی و غیره است. همچنین شامل قرار گرفتن در معرض دیدگاهها، سوگیریها، دستور کارها و تبلیغات مختلف است.
بنابراین، باورها با ترکیبی از عوامل درونی و بیرونی شکل می گیرند که درک ما از واقعیت را شکل می دهند. با این حال، همه باورها به یک اندازه معتبر یا مفید نیستند. برخی از باورها ممکن است نادرست، غیرمنطقی، محدود کننده یا مضر باشند. برخی از باورها ممکن است درست، منطقی، نیروبخش یا مفید باشند. مهم است که باورهای خود را به طور مرتب بررسی کنیم و در صورت لزوم آنها را تغییر دهیم.
تاثیر باورها بر زندگی و کار انسان ها
باورها اعتقادات شخصی هستند که ما در مورد خود، دیگران و جهان صادق می دانیم. آنها بر تصمیم گیری، رفتار، احساسات و نگرش ما تأثیر می گذارند. باورها بسته به اینکه چگونه با واقعیت، اهداف و ارزش های ما همسو می شوند، می توانند تأثیرات مثبت یا منفی بر زندگی و کار ما داشته باشند.
برخی از آثار باورها عبارتند از:
– باورها درک و تفسیر ما از واقعیت را شکل می دهند. آنها اطلاعاتی را که از حواس خود دریافت می کنیم فیلتر می کنند و تعیین می کنند که به چه چیزی توجه می کنیم، چه چیزی را نادیده می گیریم و چه چیزی را به خاطر می آوریم. برای مثال، اگر باور داشته باشیم که باهوش و توانا هستیم، شواهدی را که این باور را تأیید می کند، مانند دستاوردها، تعریف ها و بازخوردهایمان، متوجه خواهیم شد و به یاد خواهیم آورد. اگر باور داشته باشیم که احمق و ناتوان هستیم، شواهدی را که با این باور مغایرت دارد، مانند شکست ها، انتقادها و اشتباهات خود، متوجه می شویم و به یاد می آوریم.
– باورها بر انگیزه و عمل ما تأثیر می گذارد. آنها بر نحوه تعیین اهداف، نحوه برنامه ریزی استراتژی های خود، نحوه اجرای وظایف و ارزیابی نتایج خود تأثیر می گذارند. به عنوان مثال، اگر باور داشته باشیم که میتوانیم در یک پروژه خاص موفق شویم، انگیزه بیشتری برای پیگیری آن خواهیم داشت، اعتماد به نفس بیشتری برای ریسک کردن، پشتکارتر برای غلبه بر چالشها و رضایت بیشتری از نتایج خواهیم داشت. اگر باور داشته باشیم که نمی توانیم در پروژه خاصی موفق شویم، انگیزه کمتری برای پیگیری آن خواهیم داشت، از ریسک کردن بیشتر می ترسیم، در مواجهه با مشکلات تسلیم می شویم و از نتایج ناراضی تر خواهیم بود.
– باورها بر احساسات و رفاه ما تأثیر می گذارد. آنها بر احساس ما نسبت به خود، دیگران و جهان تأثیر می گذارند. به عنوان مثال، اگر باور داشته باشیم که شایسته و دوست داشتنی هستیم، احساسات مثبت بیشتری مانند شادی، قدردانی و شفقت را احساس خواهیم کرد. اگر باور کنیم که بی لیاقت و مورد بی مهری هستیم، احساسات منفی بیشتری مانند غم و اندوه، عصبانیت و رنجش را احساس خواهیم کرد.
– باورها روابط و ارتباطات ما را تعیین می کنند. آنها بر نحوه تعامل ما با دیگران، نحوه بیان خود، نحوه گوش دادن به دیگران و نحوه حل تعارضات تأثیر می گذارند. به عنوان مثال، اگر باور داشته باشیم که دیگران قابل اعتماد و محترم هستند، با آنها بازتر و همکاری بیشتری خواهیم داشت. اگر باور کنیم که دیگران غیرقابل اعتماد و بی احترامی هستند، با آنها بیشتر حالت تدافعی و خصومت خواهیم داشت.
همانطور که می بینید، باورها تاثیر قدرتمندی بر زندگی و کار ما دارند. بنابراین، مهم است که باورهای خود را به طور منظم و انتقادی بررسی کنیم. ما باید اعتبار باورهای خود را بر اساس شواهد و منطق زیر سوال ببریم. ما باید باورهای محدود کننده ای را که ما را از دستیابی به پتانسیل خود باز می دارند به چالش بکشیم. ما باید باورهای توانمندی را بپذیریم که به رشد و شکوفایی ما کمک می کند.
شناسایی و ارزیابی باور های فعلی
باورها نگرشهای ذهنی هستند که فرد به چیزی درست بودن آن را پذیرفته است، بدون توجه به شواهد یا دلایلی که ممکن است برای آن وجود داشته باشد. باورها تأثیر بسزایی بر رفتار، تصمیمگیری، احساسات و ارزشهای فرد دارند. بنابراین، شناخت و ارزیابی باورها میتواند به درک بهتر خود و دیگران کمک کند. باورها تعیین کننده این مسئله هستند که ما چگونه جهان را می بینیم و آن ها می توانند اقدامات و قضاوت های ما را هدایت کنند. برخی از باورهای ما سازنده و مفید هستند، اما برخی دیگر محدودکننده و منفی هستند. برای تغییر باورهای منفی به باورهای مثبت، لازم است که آن ها را شناسایی و ارزیابی کنیم.
برای شناخت و ارزیابی باورها، میتوان از ابزارهای مختلفی استفاده کرد. برخی از این ابزارها عبارتند از:
- تست توانایی شناختی: این تست یک ابزار معتبر برای سنجش میزان استعداد و تواناییهای شناختی فرد است. تواناییهای شناختی شامل برنامهریزی، توجه، حل مسئله، انجام همزمان تکالیف و انعطافپذیری شناختی هستند. این تست میتواند نشان دهد که فرد چقدر قادر است باورهای خود را با استفاده از منطق و شواهد پشتیبانی کند
- نظرسنجی: نظرسنجی یک روش ساده و جمعآوری دادههای کمّی در مورد باورهای فرد یا گروه است. نظرسنجی معمولاً شامل سؤالات بسته و چندگزینهای است که فرد باید به آنها پاسخ دهد. نظرسنجی میتواند به فرد کمک کند تا باورهای خود را با باورهای دیگران مقایسه کند و ببیند که چقدر آنها رایج یا منحصر به فرد هستند.
- مصاحبه: مصاحبه یک روش کیفی و عمقی در مورد باورهای فرد یا گروه است. مصاحبه معمولاً شامل سؤالات باز و گفتگو است که فرد باید به آنها پاسخ داده و دلایل و احساسات خود را بیان کند. مصاحبه میتواند به فرد کمک کند تا باورهای خود را به طور عمقپذیر تحلیل کند و ببیند که آنها از کجا نشأت گرفتهاند و چقدر قابل تغییر هستند.
- آزمون: آزمون یک روش سختگیرانه و منطقی در مورد باورهای فرد یا گروه است. آزمون شامل بررسی باورها با استفاده از شواهد، دلایل، استدلال و نقد است. آزمون میتواند به فرد کمک کند تا باورهای خود را به چالش بکشد و ببیند که آنها چقدر معتبر و موجه هستند.
-
-
اینها فقط برخی از ابزارهای ممکن برای شناخت و ارزیابی باورها هستند. شما میتوانید از ابزارهای دیگری نیز استفاده کنید که به شرایط و هدف خود مناسب باشند.
برای شناسایی و ارزیابی باورهای فعلی، ممکن است از چندین روش استفاده کنید. برخی از روش های رایج عبارتند از:
- استفاده از فرم های خودارزیابی: شما می توانید از فرم های خودارزیابی که سؤالات مربوط به باورهای خود را پرسیده و نتایج آن را به شما نشان دهد، استفاده کنید. برخی از فرم های خودارزیابی عبارتند از: پرسشنامه باورهای خودکارآمد، پرسشنامه باورهای عقلانی نابودکن، پرسشنامه باورهای سلامت و [پرسشنامه باورهای دین].
- استفاده از تکنیک های روان درمانی: شما می توانید از تکنیک های روان درمانی که به شما کمک می کند تا باورهای خود را بشناسید، بپذیرید و چالش برانگیرید، استفاده کنید. برخی از تکنیک های روان درمانی عبارتند از: [روان درمانگر عقلاني-عاطفي-رفتاري]، [روان درمانگر شناختي-رفتاري]، [روان درمانگر حل مسئله] و [روان درمانگر پذیرش و تعهد].
- استفاده از منابع آموزشی: شما می توانید از منابع آموزشی که به شما درباره باورهای خود و چگونگی تغییر آن ها آموزش می دهد، استفاده کنید. برخی از منابع آموزشی عبارتند از: [کتاب ها]، [پادکست ها]، [وبلاگ ها] و [ویدئو ها].
-
-
پرسشنامه باورهای خودکارآمدی یک ابزار اندازه گیری است که به شما نشان می دهد که چقدر به توانایی خود در انجام وظایف و رسیدن به اهداف خود اعتماد دارید. باورهای خودکارآمدی می توانند بر عملکرد، انگیزه، خلاقیت و رضایت شما از زندگی تأثیر بگذارند. برخی از فواید داشتن باورهای خودکارآمدی بالا عبارتند از:
– مقابله با چالش ها و مشکلات بهتر
– تحمل بیشتر در برابر استرس و ناامیدی
– تلاش بیشتر و پشتکار بالاتر
– هدف گذاری منطقی تر و راهبرد های موثر تر
– خودپذیری و خوداحترام بالاتر
برای سنجش باورهای خودکارآمدی خود، شما می توانید از پرسشنامه های مختلفی استفاده کنید که بر اساس موضوع، هدف، جمعیت و سطح سختی طراحی شده اند. برخی از پرسشنامه های رایج عبارتند از:
– [پرسشنامه باورهای خودکارآمدی جمعی](^1^): این پرسشنامه دارای 7 سوال است و هدف آن بررسی باورهای خودکارآمدی شما در رابطه با عملکرد گروه یا تیم شما است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت 5 گزینه ای تنظیم شده است.
– [پرسشنامه باورهای خودکارآمدی تحصیلی](^2^): این پرسشنامه دارای 12 سوال است و هدف آن بررسی باورهای خودکارآمدی شما در رابطه با عملکرد تحصیلی شما است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت 7 گزینه ای تنظیم شده است.
– [پرسشنامه باورهای خودکارآمدی فردی](^5^): این پرسشنامه دارای 10 سوال است و هدف آن بررسی باورهای خودکارآمدی شما در رابطه با قابلیت های فردی شما است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت 5 گزینه ای تنظیم شده است.
برای پاسخ دادن به پرسشنامه ها، شما باید به صورت صادقانه و بدون فکر کردن زیاد به سوالات جواب دهید. سپس، شما مجموع نمرات خود را حساب کنید و با معیارهای موجود مقایسه کنید. این کار به شما کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و برنامه های بهبودی را طراحی کنید.
پنج گام تغییر باور ها
در گام اول شناسایی و ارزیابی باورهای جاری، فرد بر ارزیابی و بررسی باورهای فعلی خود تمرکز می کند. در مرحله دوم، فرد باورهای خود را ارزیابی می کند تا عقلانی یا غیرمنطقی بودن آنها را تشخیص دهد. در مرحله سوم، فرد پیامدهای باورهای خود را شناسایی می کند. در مرحله چهارم، فرد باورهای جایگزینی را که ممکن است منطقی تر باشند، بررسی می کند. در نهایت، در مرحله پنجم، فرد برای جایگزینی باورهای غیرمنطقی با باورهای عقلانی تر تلاش می کند.
شناسایی و ارزیابی باور های فعلی
باورها نگرشهای ذهنی هستند که فرد به چیزی درست بودن آن را پذیرفته است، بدون توجه به شواهد یا دلایلی که ممکن است برای آن وجود داشته باشد. باورها تأثیر بسزایی بر رفتار، تصمیمگیری، احساسات و ارزشهای فرد دارند. بنابراین، شناخت و ارزیابی باورها میتواند به درک بهتر خود و دیگران کمک کند. باورها تعیین کننده این مسئله هستند که ما چگونه جهان را می بینیم و آن ها می توانند اقدامات و قضاوت های ما را هدایت کنند. برخی از باورهای ما سازنده و مفید هستند، اما برخی دیگر محدودکننده و منفی هستند. برای تغییر باورهای منفی به باورهای مثبت، لازم است که آن ها را شناسایی و ارزیابی کنیم.
برای شناخت و ارزیابی باورها، میتوان از ابزارهای مختلفی استفاده کرد. برخی از این ابزارها عبارتند از:
- تست توانایی شناختی: این تست یک ابزار معتبر برای سنجش میزان استعداد و تواناییهای شناختی فرد است. تواناییهای شناختی شامل برنامهریزی، توجه، حل مسئله، انجام همزمان تکالیف و انعطافپذیری شناختی هستند. این تست میتواند نشان دهد که فرد چقدر قادر است باورهای خود را با استفاده از منطق و شواهد پشتیبانی کند
- نظرسنجی: نظرسنجی یک روش ساده و جمعآوری دادههای کمّی در مورد باورهای فرد یا گروه است. نظرسنجی معمولاً شامل سؤالات بسته و چندگزینهای است که فرد باید به آنها پاسخ دهد. نظرسنجی میتواند به فرد کمک کند تا باورهای خود را با باورهای دیگران مقایسه کند و ببیند که چقدر آنها رایج یا منحصر به فرد هستند.
- مصاحبه: مصاحبه یک روش کیفی و عمقی در مورد باورهای فرد یا گروه است. مصاحبه معمولاً شامل سؤالات باز و گفتگو است که فرد باید به آنها پاسخ داده و دلایل و احساسات خود را بیان کند. مصاحبه میتواند به فرد کمک کند تا باورهای خود را به طور عمقپذیر تحلیل کند و ببیند که آنها از کجا نشأت گرفتهاند و چقدر قابل تغییر هستند.
- آزمون: آزمون یک روش سختگیرانه و منطقی در مورد باورهای فرد یا گروه است. آزمون شامل بررسی باورها با استفاده از شواهد، دلایل، استدلال و نقد است. آزمون میتواند به فرد کمک کند تا باورهای خود را به چالش بکشد و ببیند که آنها چقدر معتبر و موجه هستند.
-
-
اینها فقط برخی از ابزارهای ممکن برای شناخت و ارزیابی باورها هستند. شما میتوانید از ابزارهای دیگری نیز استفاده کنید که به شرایط و هدف خود مناسب باشند.
برای شناسایی و ارزیابی باورهای فعلی، ممکن است از چندین روش استفاده کنید. برخی از روش های رایج عبارتند از:
- استفاده از فرم های خودارزیابی: شما می توانید از فرم های خودارزیابی که سؤالات مربوط به باورهای خود را پرسیده و نتایج آن را به شما نشان دهد، استفاده کنید. برخی از فرم های خودارزیابی عبارتند از: پرسشنامه باورهای خودکارآمد، پرسشنامه باورهای عقلانی نابودکن، پرسشنامه باورهای سلامت و [پرسشنامه باورهای دین].
- استفاده از تکنیک های روان درمانی: شما می توانید از تکنیک های روان درمانی که به شما کمک می کند تا باورهای خود را بشناسید، بپذیرید و چالش برانگیرید، استفاده کنید. برخی از تکنیک های روان درمانی عبارتند از: [روان درمانگر عقلاني-عاطفي-رفتاري]، [روان درمانگر شناختي-رفتاري]، [روان درمانگر حل مسئله] و [روان درمانگر پذیرش و تعهد].
- استفاده از منابع آموزشی: شما می توانید از منابع آموزشی که به شما درباره باورهای خود و چگونگی تغییر آن ها آموزش می دهد، استفاده کنید. برخی از منابع آموزشی عبارتند از: [کتاب ها]، [پادکست ها]، [وبلاگ ها] و [ویدئو ها].
-
-
پرسشنامه باورهای خودکارآمدی یک ابزار اندازه گیری است که به شما نشان می دهد که چقدر به توانایی خود در انجام وظایف و رسیدن به اهداف خود اعتماد دارید. باورهای خودکارآمدی می توانند بر عملکرد، انگیزه، خلاقیت و رضایت شما از زندگی تأثیر بگذارند. برخی از فواید داشتن باورهای خودکارآمدی بالا عبارتند از:
– مقابله با چالش ها و مشکلات بهتر
– تحمل بیشتر در برابر استرس و ناامیدی
– تلاش بیشتر و پشتکار بالاتر
– هدف گذاری منطقی تر و راهبرد های موثر تر
– خودپذیری و خوداحترام بالاتر
برای سنجش باورهای خودکارآمدی خود، شما می توانید از پرسشنامه های مختلفی استفاده کنید که بر اساس موضوع، هدف، جمعیت و سطح سختی طراحی شده اند. برخی از پرسشنامه های رایج عبارتند از:
– [پرسشنامه باورهای خودکارآمدی جمعی](^1^): این پرسشنامه دارای 7 سوال است و هدف آن بررسی باورهای خودکارآمدی شما در رابطه با عملکرد گروه یا تیم شما است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت 5 گزینه ای تنظیم شده است.
– [پرسشنامه باورهای خودکارآمدی تحصیلی](^2^): این پرسشنامه دارای 12 سوال است و هدف آن بررسی باورهای خودکارآمدی شما در رابطه با عملکرد تحصیلی شما است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت 7 گزینه ای تنظیم شده است.
– [پرسشنامه باورهای خودکارآمدی فردی](^5^): این پرسشنامه دارای 10 سوال است و هدف آن بررسی باورهای خودکارآمدی شما در رابطه با قابلیت های فردی شما است. این پرسشنامه بر اساس مقیاس لیکرت 5 گزینه ای تنظیم شده است.
برای پاسخ دادن به پرسشنامه ها، شما باید به صورت صادقانه و بدون فکر کردن زیاد به سوالات جواب دهید. سپس، شما مجموع نمرات خود را حساب کنید و با معیارهای موجود مقایسه کنید. این کار به شما کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و برنامه های بهبودی را طراحی کنید.
پنج گام تغییر باور ها
در گام اول شناسایی و ارزیابی باورهای جاری، فرد بر ارزیابی و بررسی باورهای فعلی خود تمرکز می کند. در مرحله دوم، فرد باورهای خود را ارزیابی می کند تا عقلانی یا غیرمنطقی بودن آنها را تشخیص دهد. در مرحله سوم، فرد پیامدهای باورهای خود را شناسایی می کند. در مرحله چهارم، فرد باورهای جایگزینی را که ممکن است منطقی تر باشند، بررسی می کند. در نهایت، در مرحله پنجم، فرد برای جایگزینی باورهای غیرمنطقی با باورهای عقلانی تر تلاش می کند.
نقش کوچ در فرآیند تغییر باور
گاهی اوقات باورهای ما ممکن است منطبق با واقعیت نباشند یا به مانع پیشرفت و رشد ما تبدیل شوند. در این صورت، ممکن است نیاز به تغییر یا تجدید نظر در باورهای خود داشته باشیم. اما تغییر باور چگونه امکانپذیر است؟
کوچینگ یک روش قدرتمند برای کمک به افراد در تغییر باور است. کوچینگ به عنوان گفتوگویی آگاهانه و رو به جلو تعریف میشود که میان یک کوچ (مربی) و کوچی (مراجعهکننده) به منظور دستیابی کوچی به بهترین حالت خود و کسب بهترین نتایج در زندگی، کسبوکار و یا سازمان انجام میشود.
کوچینگ بر این اعتقاد است که انسانها توانمند هستند و پتانسیلهایی دارند که به کمک آگاهی و انتخاب میتوانند به بهترین خودشان تبدیل شوند. بنابراین، کوچ نقش تسهیلکنندهٔ فرایند یادگیری را دارد و به جای آموزش دادن یا راهنمایی کردن، سؤالات قوی و کاربردی مطرح میکند تا کوچی خودش پاسخ را پیدا کند.
بعضی از فایدههای کوچینگ برای تغییر باور عبارتند از:
- افزایش آگاهی: کوچ با سؤالات خود، کوچ را تشوق میکند تا باورهای خود را شناسایی، بررسی و ارزشگذاری کند. کوچ ممکن است پرسید: «باور شما دربارۀ … چطور شکل گرفت؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «بعضۀ شخص چطور بود؟»، «باور شما دربارۀ … چه تأثیری روی زندگی و کار شما دارد؟» و «باور شما دربارۀ … با واقعیت مطابقت دارد؟».
- افزایش انگیزه: کوچ با تشویق و تقدیر کوچی، او را به تغییر باور ترغیب میکند. کوچ ممکن است پرسید: «شما چه مزایایی را از تغییر باور خود میبینید؟»، «شما چه چالشهایی را در تغییر باور خود متصور هستید؟» و «شما چه کارهایی را میتوانید برای تغییر باور خود انجام دهید؟».
- افزایش اعتماد به نفس: کوچ با تأکید بر تواناییها و پتانسیلهای کوچی، او را به اعتماد به نفس برای تغییر باور قادر میکند. کوچ ممکن است پرسید: «شما در گذشته چه تجربههای موفقی از تغییر باور داشتهاید؟»، «شما در حال حاضر چه منابع و حمایتهایی را برای تغییر باور دارید؟» و «شما چگونه میتوانید به خودتان اعتماد کنید که میتوانید باور خود را تغییر دهید؟».
-
-
فرآیند تغییر باورها با کوچینگ یک فرآیند تعاملی و یادگیری است که در آن یک کوچ (مربی) با استفاده از سؤالات قوی و تکنیکهای مختلف، یک کوچی (مراجعهکننده) را در شناسایی، بررسی و تغییر باورهای محدودکننده یا منفی خود یاری میدهد. این فرآیند معمولا شامل چند مرحله است:
- مرحله اول: تعیین هدف و نتایج مطلوب. در این مرحله، کوچ با کوچی دربارهٔ هدف و نتایج مطلوب از جلسات کوچینگ صحبت میکند. کوچ سعی میکند هدف و نتایج را به صورت خاص، اندازهپذیر، قابل دسترس، منطقی و زمانبندی شده (SMART) تعریف کند. برای مثال، کوچ ممکن است پرسید: «شما چه هدف یا نتایج خاصی را از جلسات کوچینگ خود دارید؟»، «شما چگونه میتوانید بسنجید که به هدف یا نتایج خود رسیدهاید؟» و «شما تا چه زمان قصد دارید به هدف یا نتایج خود برسید؟».
- مرحله دوم: شناسایی باورهای فعلی. در این مرحله، کوچ با استفاده از سؤالات عمقبخش و تکنیکهای مختلف، باورهای فعلی کوچی را در رابطه با هدف و نتایج خود شناسایی میکند. کوچ سعی میکند باورهای فعالساز و غیرفعالساز، آگاهانه و ناآگاهانه، عینی و ذاتی را از هم جدا کند. برای مثال، کوچ ممکن است پرسید: «شما دربارۀ خود، دیگران و جهان چه چیزهایی را درست میپندارید؟»، «شما این باور را از کجا به دست آوردهاید؟» و «شما این باور را به چه دلایل و شواهدی پشتیبانی میکنید؟».
- مرحله سوم: بررسی و ارزشگذاری باورهای فعلی. در این مرحله، کوچ با استفاده از سؤالات ارزشگذار و تکنیکهای مختلف، باورهای فعلی کوچ را در رابطه با هدف و نتایج خود بررسی و ارزشگذاری میکند. کوچ سعی میکند باورهای محدودکننده یا منفی را از باورهای توانمندساز یا مثبت تشخیص دهد. برای مثال، کوچ ممکن است پرسید: «شما این باور را چقدر قوی و محکم دارید؟»، «شما این باور را چقدر مفید و کارآمد میبینید؟» و «شما این باور را چقدر واقعگرا و منطبق با واقعیت میدانید؟».
- مرحله چهارم: تغییر باورهای فعلی. در این مرحله، کوچ با استفاده از سؤالات تغییر و تکنیکهای مختلف، کوچ را در تغییر باورهای محدودکننده یا منفی خود یاری میدهد. کوچ سعی میکند باورهای جدید و جایگزین را با کوچ تعریف، تأیید، تقویت و عملی کند. برای مثال، کوچ ممکن است پرسید: «شما چه باور جدید و جایگزینی را برای خود پیدا کردهاید؟»، «شما این باور جدید را چگونه میتوانید به خودتان ثابت کنید؟» و «شما چه کارهای عملی و قابل انجامی را برای تثبیت این باور جدید در نظر دارید؟».
-
-

گردآورنده: احسان اسماعیلی
DBA مدیریت عالی کسب و کار ، مدیر و موسس رایاکوچ